جهان پهلوان "غلامرضا تختی" ، قهرمان جهانی کشتی ایران است که که اسطوره پهلوانی شد جهان پهلوان تختی در 37 سالگی و به هنگامه ای که روز به روز بیشتر در قلب مردم میهنش محبوب می گشت. او که حامی و دستگیر هموطنانش و ناپذیرنده ظلم حاکم بود در دهم مردادماه به طرزمشکوکی درهتل آتلانتیک تهران درگذشت.
اگرچه "غلامرضا تختی " اولین ورزشکار ایرانی است که موفق شد در سه وزن مختلف صاحب مدالهای المپیک بشود - رکوردی که تا سال ها در دستان او باقی مانده بود و اگرچه تختی با کسب هفت مدال در رقابتهای المپیک و قهرمانی جهان رکورددار کسب بیشترین مدال جهانی در میان کشتیگیران ایرانی است، اما این همه هر چند رمز "قهرمانی" است، اما او مدال های فتح قلب انسانیت، خضوع در مقابل هم میهنان و مبارزه با استکبار را بر گردن آزادگی خود انداخته، که او را جهان پهلوی "تختی" ساخته است.
غلامرضا تختی در پنجم شهریور 1309 در محله خانیآباد در جنوب تهران دیده به جهان گشود."حاج قلی"، پدربزرگ غلامرضا تختی، در محله خانیآباد، فروشنده خواربار بود. در دکانش بر روی تخت بلندی مینشست و به همین سبب در میان اهالی خانیآباد به "حاج قلی تختی" شهرت یافته بود. همین نام بعدها به نام خانوادگی آنها تبدیل شد. رجب خان، پدر غلامرضا تختی، تاجری ورشکسته بود که زود درگذشت و غلامرضا را با تنگدستی تنها گذاشت.
وی تحصیلات ابتدایی را در دبستان حکیم نظامی تهران گذراند و پس از گذراندن اول متوسطه در دبیرستان منوچهری تهران ترک تحصیل کرد. تختی همراه کار، به ورزش زورخانهای و به کشتی نزد پهلوان سید علی میپرداخت.
تختی کشتی را از سال 1325 آغاز کرد. او در سال 1329 در 20 سالگی به عضویت باشگاه پولاد درآمد و زیر نظر حبیبالله بلور کشتی آزاد را به طور قهرمانی آغاز کرد و در همان سال نخستین قهرمانی کشور خود را کسب کرد.
تختی در رقابتهای قهرمانی کشور طی سالهای 1329 تا 1338 هشت بار قهرمان کشور شد. او در سال 1951 در مسابقات قهرمانی جهان هلسینکی در دسته 79 کیلوگرم به مدال نقره دست یافت، وی و سه همتیمیش، برندگان اولین مدالهای بینالمللی تاریخ کشتی ایران بودند. او سال بعد در المپیک هلسینکی مدال نقره خود را در 22 سالگی تکرار کرد.
چهار سال بعد در المپیک 1956 ملبورن در یک وزن بالاتر؛ 87 کیلوگرم، بهتر ظاهر شد و نخستین مدالطلای تاریخ ورزش ایران در المپیک را کسب کرد.
تختی در مسابقات قهرمانی جهان 1959 تهران، 1961یوکوهاما و 1962 تولیدو به ترتیب به دو مدال طلا و یک مدال نقره رسید.
در المپیک 1960 رم هم با 5پیروزی با ضربه فنی و یک شکست با امتیاز از عصمت آتلی ترک مدال نقره وزن 87کیلوگرم را گرفت.
از این زمان به بعد گفته می شود، ساواک او را به دلیل محبوبیت زیاد و عدم وفاداری به نظام وقت ایران بیش از پیش زیر نظر گرفت. غلامرضا تختی از سال 1342 بارها به ساواک احضار شد. اطرافیان شاه با ناکامی از نزدیک کردن او به دربار و حکومت، فشارها را افزایش دادند. تختی حتی در مواردی از ورود به ورزشگاهها نیز منع میشد.
او پس از دوری دو ساله از رقابتهای ورزشی برای چهارمین بار در بازی های المپیک شرکت کرد و برای نخستین بار در این بازیها مدالی کسب نکرد.یکی از مورخان با استناد به اسناد به جا مانده بیان می کند که ظاهرا حکومت میل داشت تختی بدون تمرین و آمادگی جسمی و روحی در میدان حاضر شود و با شکست خوردن، محبوبیت در میان مردم را از دست بدهد. از سوی دیگر مردم نیز خواهان شرکت او در مسابقههای جهانی بودند.
در چنین شرایطی تختی سال 1345 نیز در بازیهای جهانی تولیدو شرکت کرد و بار دیگر دست خالی به ایران بازگشت. برخلاف تصور و انتظار طرفداران شاه، محبوبیت تختی پس از دو ناکامی او نه تنها کمتر نشد که افزایش نیز یافت.
تختی از همان زمان نهضت ملی شدن صنعت نفت همراه با مردم بود و این همراهی و مبارزه را تا زمان مرگ ادامه داد.
جدای از فعالیت ها و مبارزات سیاسی او همراه مردم به گاه سختی ها بود.در تاریخ 10 شهریور 1341 زلزله مهیبی به قدرت 7?2 ریشتر، به ویرانی کامل شهر بوئین زهرا و تمام روستاهای اطرافش انجامید. بر اثر زلزله بوئین زهرا در حدود بیست هزار نفر کشته و هزاران خانواده نیز بیخانمان شدند.
بهدنبال ناتوانی دولت وقت برای عملیات کمک و امداد، غلامرضا تختی یک کامیون در اختیار گرفت و با آن به محلات پرجمعیت تهران میرفت و با بلندگو شخصاً از مردم میخواست تا به زلزلهزدگان کمک کنند. مردم نیز رخت، لباس و پول اهدایی خود را به تختی میسپردند. واکنشها چنان باورنکردنی بود که بلافاصله موجی بزرگی از نیکوکاران به راه افتادند و دهها کامیون به وی سپرده شد.
پس از وقایع 15خرداد 1342، وی جنبه تندتر و علنی تری به وجهه مبارزات سیاسی اش بخشید. این امر باعث شد تا از سوی ساواک به عنوان یک "ناراضی" شناخته شود. از این روی، دستگاه ورزشی بنا به تصمیم ساواک، از تمرینهای تختی جلوگیری میکرد و به هر شکل میکوشید تا از حضور او در مجامع ورزشی بینالمللی جلوگیری کند.
دیگر فعالیت های تختی و محبوبیتش تاب آورده نمی شد، فشارها بر جهان پهلوان بسیار زیاد بود و در 17 دی 1346 جسد وی را در اتاقش در هتل آتلانتیک تهران یافتند.
عجیب آن است که جهان پهلوان روز قبل از مرگش یعنی 16 دی، وصیتنامه اش را در دفترخانه اسناد رسمی شماره 202 تحت شماره 3428 و با تعیین کاظم حسیبی به عنوان سرپرست فرزندش بابک (که تنها 4 ماه داشت)؛به ثبت رسانده بود.
دولت در بوق و کرنا کرد که جهان پهلوان خودکشی کرده است اما هیچ کسی این مساله را باور نکرد چنانکه "جلال آلاحمد" درباره مرگ تختی نوشت: از آن همه جماعت هیچ کس، حتی برای یک لحظه، به احتمال خودکشی فکر نکرد.