سفارش تبلیغ
صبا ویژن
وبلاگ اطلاع رسانی بهاریون، فرهنگی اجتماعی اقتصادی ورزشی
پیام مدیریت وبلاگ :
با سلام خدمت شما بازدیدکننده گرامی ، به این وبلاگ خوش آمدید . لطفا برای هرچه بهتر شدن مطالب این وبلاگ ، ما را از نظرات و پیشنهادات خود آگاه سازید و به ما در بهتر شدن کیفیت مطالب وبلاگ یاری رسانید .

rss

درباره ما


قالب میهن بلاگ تقویم جلالی

موضوعات مطالب
آرشیو مطالب

آمار و امکانات

سینمای دفاع مقدس در دهه 60، فیلمسازان بسیاری را به سینمای ایران هدیه کرد که از میان آنها برخی به ماندگاری و شهرت رسیدند که بدون شک "ابراهیم حاتمی کیا" از شاخص ترین آنها است.

این کارگردان روز دوم مهر سال 1340 در خانواده ای کاملا سنتی و مذهبی بدنیا آمد و پس از اتمام دوره دبیرستان وارد بازار کار شد.
او در همین ایام به فیلمبرداری با دوربین سوپر هشت علاقه مند شد و به تجربه هایی در این رابطه دست زد.
با آغاز جنگ تحمیلی، وی نیز عازم جبهه های نبرد شد و به عکاسی و تصویربرداری در جبهه ها مشغول شد.
در همین دوران وارد گروه "روایت فتح" به سرپرستی شهید "مرتضی آوینی" شد و تجربیات گرانبهایی را در رابطه با سینمای مستند به دست آورد که بعدها به شدت در فیلم های سینمایی به کارش آمد.
حاتمی کیا در سال 1364 نخستین کار سینمایی خود با عنوان "هویت" را با بازی "جلیل فرجاد" ساخت که بحث بازگشت به خویشتن در آن مطرح شده و به تحول تدریجی جوانی لاقید می پردازد.
تحولی برآمده از دل که شعاری و توخالی نبوده و به دل می نشیند. "هویت" خامی های بسیاری در زمینه های مختلف دارد که بخش عمده ای از آن به بی تجربگی حاتمی کیا در سینما باز می گشت.
"دیده بان" که با فاصله ای سه ساله با "هویت" ساخته شد، جهش چشمگیری را در قیاس با "هویت" داشت و طراوت خاصی در آن موج می زند.
وی با تمرکز بیشتر روی فیلمنامه و شخصیت پردازی، "دیده بان" جوان خود را به عارفی دوست داشتنی تبدیل کرده که هفت مرحله سیروسلوک را در مسیر جبهه طی کرده و در نهایت به فنا فی الله می رسد.
حاتمی کیا این مسیر را به خوبی به تصویر کشیده و مخاطبانش را با "دیده بان" خود همراه و همدل می سازد.
"دیده بان" در نمایش جشنواره ای به خوبی دیده شده و مورد توجه منتقدان نیز قرار گرفت و جوایزی را نیز به خود اختصاص داد که مهمترین آن جایزه ویژه هیات داوران به حاتمی کیا برای کارگردانی فیلم است.
"مهاجر" را می توان بهترین اثر دفاع مقدسی حاتمی کیا به حساب آورد که مستقیما به جنگ می پرداخت و پرنده کوچک آهنین نقشی کلیدی را در آن برعهده دارد.
وی مباحث عرفانی مطرح شده در "دیده بان" را به خوبی در مهاجر گسترش داده و به رابطه مرید و مرادگونه میان "اسد" و "محمود" جلوه خاصی بخشیده است.
در این میان پرنده مهاجر نیز که برای شناسایی مورد استفاده قرار می گیرد، دارای هویت شده و شخصیت مستقلی برای خود دارد.
ایده بهره گیری از پلاک های رزمندگان از همین فیلم آغاز شد و در فیلم های بعدی این کارگردان امتداد پیدا می کند.
فصل پایانی فیلم که با شهادت مظلومانه رزمندگان ایرانی همراه شده به خوبی با واقعه عظیم عاشورا قرینه شده و جلوه غریبی را به پایان فیلم بخشیده است.
پس از اتمام جنگ، حاتمی کیا نیز به مانند قهرمان های فیلم های خود به شهر آمده و آنها را درگیر ماجرای خنثی سازی موشک های اصابت کرده به شهر می کند.
فیلم "وصل نیکان" به علت ضعف های موجود در فیلمنامه آنچنان که باید از کار درنیامده و شخصیت ها قادر به نزدیکی به مخاطبان نیستند.
با این حال فیلم چند فصل درخشان در خود دارد که برای مثال می توان به خنثی کردن موشک در مراسم عقدکنان اشاره کرد که طنز تلخی را با خود دارد.
پس از این تجربه ناموفق، حاتمی کیا یکی از بهترین کارهایش با عنوان "از کرخه تا راین" را ساخت که اتفاق بزرگی در سینمای دفاع مقدس به حساب می آمد.
وی در اینجا "سعید" را به عنوان قهرمان فیلمش راهی سرزمینی کرده که سلامتی اش را با بمب های شیمیایی اش گرفته و حال برای مداوا به سوی خود فراخوانده است.
قصه فوق العاده فیلم این بار با تسلط تکنیکی حاتمی کیا همراه شده و به نتیجه درخشانی ختم شده است.
بازی عالی "علی دهکردی" در نقش "سعید" و "هما روستا" در نقش خواهر مهاجرت کرده او، از نقاط قوت فیلم به حساب می آیند که کیفیت ویژه ای بدان بخشیده اند.
صحنه شهادت "سعید" در بیمارستان از جمله لحظات به یادماندنی سینمای ایران است که با تکان خوردن های پلاک "سعید" در دست خواهرزاده نوجوان ایرانی - آلمانی اش به پایان می رسد.
وقوع جنگی داخلی در منطقه بالکان که به کشتار مسلمان های بوسنیایی ختم شده بود، حاتمی کیا را به سوی خود کشانده و فیلمی با ساختاری مستندگونه را خلق کرد که برخلاف فیلم قبلی اش موفق نبوده و تا حدودی آشفته به نظر می رسد.
شخصیت عکاس جنگی ایرانی به عنوان قهرمان داستان، پرداخت خوبی نداشته و مخاطب نمی تواند با او همذات پنداری کند که همین امر عدم توفیق آن را رقم زده است.
در سال 1373 وی دو فیلم "بوی پیراهن یوسف" و "برج مینو" را با پس زمینه دفاع مقدس جلوی دوربین برد که اولی ملودرامی جذاب براساس آزادگان سرفراز کشورمان است که برخی سکانس هایش عالی از کار درآمده و موسیقی تاثیرگذار "مجید انتظامی"، اثر آن را چند برابر کرده است.
در "برج مینو" نیز حاتمی کیا به آدم های درگیر جنگ پرداخته و آنها را پس از گذشت چند سال به بالای دکل دیده بانی شهر می کشاند.
فیلم آنچنان که باید از کار درنیامده و اندکی گل درشت جلوه می کند که بازی ضعیف "نیکی کریمی" آن را تشدید کرده است.
"آژانس شیشه ای" را به جرات می توان پخته ترین کار سینمایی ابراهیم حاتمی کیا دانست که به سینمای سیاسی نزدیکی بسیار دارد.
شخصیت قوی و مقتدر "حاج کاظم" که در فیلم های بعدی او نیز تکرار شده، در اینجا مردی مومن به آرمان هایش است که برای نجات جان همرزمش - عباس - دست به کار خطرناکی همچون گروگانگیری می زند.
بازی های فوق العاده "پرویز پرستویی"، "رضا کیانیان" و "حبیب رضایی" در کنار کارگردانی حساب شده حاتمی کیا و موسیقی جذاب و شنیدنی مجید انتظامی از نقاط قوت فیلمی است که سیمرغ های بلورین بهترین فیلمنامه و کارگردانی را نصیبش کرد.
فیلم در اکران عمومی نیز مورد توجه مردم قرار گرفت و فروش فوق العاده ای را رقم زد.
"روبان قرمز" با فضای عجیب و غریبش فیلمی ناموفق و ضد قصه از کارگردانی است که قصه گوی خوبی به حساب می آید.
در اینجا هم تنها بازی خوب بازیگرانش بویژه کیانیان و پرستویی کار را پیش برده و بسیاری از ضعف های فیلم را پوشانده است.
"موج مرده" دومین فیلم او با محوریت شخصیت "حاج کاظم" است که برای نمایش عمومی با مشکلات بسیار مواجه شده و پس از اندکی جرح و تعدیل روی اکران رفت که مورد توجه عامه مردم قرار نگرفت.
این درحالیست که خود ابراهیم حاتمی کیا جزو معدود کارگردان های ستاره سینمای ایران است که نامش تماشاگران بسیاری را به سالن های سینما می کشاند.
خواندن خبر مربوط به دستگیری ربایندگان یک هواپیمای ایرانی در روزنامه، کنجکاوی او را برانگیخت و فیلمنامه ای را همراه با "اصغر فرهادی" در این رابطه نوشت که به تولید فیلم بسیار جذاب "ارتفاع پست" ختم شد.
وی در ساخت فوق به یک نوع پختگی تکنیکی رسیده و در انتخاب بازیگرانش هم فوق العاده عمل کرده است.
برای مثال می توان به "حمید فرخ نژاد" و "لیلا حاتمی" اشاره کرد که به خوبی با نقش های خود یکی شده اند.
"به رنگ ارغوان" یکی از ساخته های جذاب حاتمی کیاست که چند سالی پس از ساخت به نمایش عمومی درآمده و با استقبال خوبی هم روبرو شد.
فیلم درباره یک مامور امنیتی است که برای ماموریتی عازم شمال کشور شده و دختر یکی از سرکردگان منافقین را زیر نظر دارد.
"به رنگ ارغوان" بسیار خوش ساخت از کار درآمده و بازی های درخشانی را با خود دارد که سرآمدشان حمید فرخ نژاد در نقش اصلی فیلم است.
جالب اینکه "به رنگ ارغوان" که قبل از "به نام پدر" ساخته شده بود، پس از آن به نمایش درآمد.
"به نام پدر" فیلمی به شدت معمولی با سناریویی ضعیف بود که طرفدارن حاتمی کیا را به شدت مایوس کرده و در زمره ضعیف ترین آثارش قرار گرفت که تنها بازی درخشان "مهتاب نصیرپور" را همراه دارد.
در سال 1387، حاتمی کیا فیلم اپیزودیک "دعوت" را با فیلمنامه ای از چیستا یثربی ساخته و به سراغ موضوعی به نام نازایی رفته و هریک از بخش های فیلم را اینگونه به هم پیوند داده است.
در این میان داستان مربوط به "گوهر خیراندیش" بهتر از بقیه درآمده و دیگر بخش ها با مشکلی تحت عنوان سردی بیش از حد شخصیت ها و خود داستان روبرو هستند.
در این میان حذف کامل یکی از قسمت ها نیز حواشی بسیاری را برای فیلم به وجود آورد.در این بین تنها نکته امیدوارکننده فیلم فروش نزدیک به یک میلیارد فیلم در اکران تهران است که "دعوت" را به سوددهی رساند.
حاتمی کیا در آخرین ساخته اش به نام "گزارش یک جشن" که در جشنواره بیست ونهم فیلم فجر به نمایش درآمد، به یک سینمای - اجتماعی با رگه های سیاسی روی آورد که استعاره های نچسبی آن را همراهی می کند.
با این حال نمی توان از بازی های خوب فیلم در کنار کارگردانی آن به سادگی گذشت که در زمان اکران عمومی، به آن بیشتر خواهیم پرداخت.


قشم آنلاین

انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس