به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه بر نگذرد
کارآفرینی از ارکان مهم کمک به توسعه بخشهای مختلف محسوب می شود، اهمیت نقش کارآفرینان در جوامع به حدی است که اقتصاددانان آنان را موتور رشد و توسعه اقتصادی جامعه، جامعه شناسان آنان را مروج فرهنگ رقابت، نواندیشی و پویایی اجتماعی و اندیشمندان مدیریت آنان را از مهمترین عوامل تحول و نوآوریهای سازمانی در عصر حاضر به شمار آورده اند.
ساختار اقتصادی دنیای امروز با گذشته به طور اساسی تفاوت دارد. شاخصهای سخت افزاری و داراییهای مشهود که در گذشته در جایگاه یک بنگاه اقتصادی نقش تعیین کننده داشت جای خود را به نوآوری، ابداع، خلق محصولات جدید و داراییهای نرم افزاری داده است , تولید علم و دانش، بهره گیری ازدانش و گسترش آن در سطح جامعه در تمام زمینههای اجتماعی توانمندی و قدرت ایجاد می کند.
کشورهایی که بخش قابل ملاحظه ای از تولید علم و دانش را به خود اختصاص داده اند، از نظر صنعتی توسعه یافته و ازتوان اقتصادی و سیاسی بالایی برخوردارند. بدیهی است تولید علم و دانش جز از راه تحقیق حاصل نمیگردد .
رابطه سرمایه گذاری درامر تحقیقات وتولید علم و رابطه تولید علم با توان اقتصادی و سیاسی کشورها یک رابطه مستقیم است. به کارگیری دانش و مدیریت در هر جامعه زیر بنای نوآوری و خلاقیتهاست. بنابراین لازمه رشد اقتصادی در دنیای امروز توسعه مراکز تولید دانش، فنّاوری و مهارتهای فنی است که مهمترین آنها دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی هستند. دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی به عنوان رکن اساسی در توسعه همه جانبه کشور باید از هر نظر مورد حمایت قرار گیرند و محققان و اساتید باید از جایگاه ویژه ای برخوردار باشند تا با آسایش خیال قادر باشند نیروهای جوان و طالب علم کشور را اهل فکر و نظر، نوآور و خلاق پرورش دهند. در دنیای امروز بزرگترین سرمایههای یک بنگاه اقتصادی نیروهای اهل فکر، یادگیرنده و خلاق آنها هستند و این نیروها کسی جز کارآفرینان نیستند.
بسیاری از کارآفرینان فعالیت خود را در قالب ایجاد شرکتهای کوچک و متوسط 2SME)ها) شروع مینمایند. این شرکتها سهم به سزایی در توسعه صنایع پیشرفته 3 (HT) و ایجاد اشتغال داشته و نسبت به شرکتهای بزرگ از انعطاف پذیری بالایی برخوردارند. لذا بسیاری از دولتها متقاعد شده اند که باید بستر رشد را برای واحدهای کوچک و متوسط در قالب مراکزرشد، پارکهای صنعتی و فنّاوری فراهم سازند و آنها را تا مدت زمانی که بتوانند به صورت یک شرکت مستقل وارد بازار شوند حمایت کنند. در کشورهای جنوب شرقی آسیا %95 کل بنگاههای اقتصادی و صنعتی کشورهارا «SMEها»تشکیل داده و به عنوان رکن اساسی در اقتصاد و اشتغال کشورها تاثیر گذارند.به این منظور محورها و پرسشهای اساسی این تحقیق عبارتند از در تعریف واژه کارآفرینی میان صاحبنظران اتفاق نظر وجود ندارد. در حقیقت از معنی کلمه آن نمیتوان به مفهوم واقعی آن پی برد. سابقه مفهوم کارآفرینی به 274 سال پیش بر میگردد و اولین بار فردی بنام ریچارد کانتیلون (1730) آن را مطرح ساخت. بررسی تاریخی ادبیات کارآفرینی نشان میدهد که این واژه اولین بار در تئوریهای اقتصادی و توسعه اقتصاد دانان مطرح شد. سپس وارد مکاتب و تئوری های کارآفرینی سایر رشتههای علوم انسانی گردید (عابدی، 1381 این مفهوم از کلمه فرانسویEntreprendre و از واژه آلمانی Unternehmen گرفته شده است که هر دو به معنای "متعهد شدن" است. در اوایل سده شانزدهم، هدایت کنندگان ماموریتهای نظامی را کارآفرین می خواندند. از حدود سال 1700 میلادی به بعد فرانسویان درباره پیمانکاران دولتی که دست اندرکار ساخت جاده، پل و ... بودند، به کرات لفظ کارآفرین را به کار می بردند. (صابر، 1379) واژه کارآفرین در سال 1848 توسط جان استوارت میل (1848) به Entrepreneur به زبان انگلیسی ترجمه شد
در مورد مفهوم کارآفرینی تعاریف متعددی وجود دارد که پارهای از آنها براساس اهمیت
نظریه پردازی در پی آورده شده است
ژوزف شومپیتر (1934) معتقد است، کارآفرینی فعالیت است چون: ارائه کالایی جدید در فرایند تولید، گشایش بازاری تازه، یافتن منابع جدید و ایجاد هرگونه تشکیلات جدید در صنعت کارآفرینی فرایند تخریب خلاق است. (محصولات و خدمات جدیدتر، بازار موجود را تخریب و بازار جدیدی ایجاد می کند). موتور توسعه اقتصادی کارآفرینی است. کارآفرینی، یعنی جوهرهای که فرد کارآفرین در درون خود دارد و فرایندی است که به آن توجه می کند. کارآفرینی قوای انسانی است که فرد، در درونش دارد و باعث می شود به نوآوری تبدیل شود. کارآفرینی در واقع انجام کارها از طریق غیر معمول و غیر جاری میباشد و پدیده ای است که در مفهوم وسیعتر رهبری می گنجد. در اقتصاد، توسعه زمانی اتفاق می افتد که توسط کارآفرین، نوآوری رخ دهد
همچنین پتیر دراکر (1985) نیز کارآفرینی را جستجوی دائمی برای تغییر تعریف می کند. او معتقد است کارآفرینی یک رفتار است، نه یک صفت خاص درشخصیت افرادکارآفرینی را باید به کار بردن مفاهیم، تکنیک های مدیریتی، استاندارد سازی محصول، به کارگیری ابزارها و فرایندهای طراحی و بنا نهادن کار بر پایه آموزش و تحلیل کار انجام شده بدانیم
انواع کار آفرینی
در یک تقسیم بندی کلی، می توان انواع کارآفرینی را به صورت زیر بیان کرد.
کارآفرینی فردی: شامل کارآفرینی آزاد یا مستقل و کارآفرینی درون سازمانی
کارآفرینی گروهی: شامل کارآفرینی سازمانی
همچنین تقسیم بندی دیگری برای کارآفرینی به صورت زیر مطرح شده است -عابدی، 1381
کارآفرینی اجتماعی: کارآفرینان اجتماعی، نگرشهای خلاقانه ای برای حل مسائل اجتماعی و ایجاد ارزش اجتماعی به کار می برند و دارای ویژگیهای خاص خود، یعنی عاملان تغییر در بخش اجتماعی، پذیرش ماموریت برای ایجاد و بقای ارزش اجتماعی، شناسایی و ترغیب فرصتهای جدید، به کارگیری فرایند مستمر نوآوری و اقدام جدی به وسیله منابع در دسترس که در نهایت به ارزش سازی اجتماعی و بقای موسسه اجتماعی منجر می گردد، می باشند
کارآفرینی اقتصادی: اکثر مطالعات و پژوهشها در زمینه کارآفرینی به مفهوم اقتصادی آن است. کارآفرینان اقتصادی، جستجوگر فرصتها و هماهنگ کننده خلاق منابع برای رسیدن به سود هستند. آنها عامل اصلی ایجاد ثروت (تولید کالاها و خدمات در یک دوره معین) و ایجاد اشتغال برای خود و جامعه به شمار می روند
نوع دیگر تقسیم بندی انجام گرفته، عبارت است از (مجله برنامه و بودجه، 1379
کارآفرینی مولد: به معنای ارائه دانش جدید یا ترکیب جدید از دانش قدیمی به شیوه ای کاملاً بدیهی به منظور بهبود عملکرد اقتصادی
کارآفرینی غیر مولد: به این معنا که گاهی افراد یا واحدها با استفاده از اطلاعات نا متقارن، ایجاد موانع قانونی برای ورود رقیبان یا تقویت یک موقعیت انحصاری از طریق محدودیتهای سیاسی، مالی یا دیگر محدودیتهای سازمانی در مقابل ورود رقیبان بالقوه، دست به فعالیت سود جویانه میزنند-رانت جویی همچنین در تقسیم بندی شرکتهای خود مختار تحت پوشش، از شرکتهای خود مختار تجدید ساختاری و شرکتهای خود مختار کارآفرینانه نام برده شده است. در حقیقت شرکتهایی را خود مختار تجدید ساختاری می گویند که از تجدید ساختار سازمانی مادر به وجود می آیند، همچنین شرکتهایی را خود مختار کارآفرینانه نامیده اند که کارکنان خلاق و کارآفرین (فردی یا گروهی) در یک سازمان مادر به قصد به کارانداختن و بهره برداری از تجارب استفاده نشده و ایده های جدیدشان تاسیس می کنند. لذا بر عکس شرکتهای خودمختار تجدید ساختاری، فرایند تشکیل آنها فرایندی از پایین به بالا دارد -مجدم، 1380
در کشور ما مراکز حمایت از کارآفرینان بسیار محدود و کارآفرین با تمام مشکلات ضمن تلاش جهت تبدیل ایده به محصول باید تمام خطر سرمایه گذاری را خود عهده دار باشد. مراکز حمایت از کارآفرینان به دلیل نداشتن پشتوانه مالی و عدم حمایت جدی از طرف نهادهای ذیربط قادر نیستند پاسخگوی نیازهای مالی کارآفرینان باشند. کارآفرینان با ایجاد «SMEها» با سرمایه محدود خود و گاهی با دریافت مقداری وام وارد یک حرکت اقتصادی و صنعتی میشوند و در بسیاری از مواقع زندگی و امکانات خود را در راه توسعه صنعتی از دست میدهند. با تولید دانش فنی یک محصول، توسط کارآفرین، شرکتهای تولیدی خارجی توسط عوامل خود در کشور از این تواناییها اطلاع یافته و قیمت محصول خود را چنان پائین میآورند که کارآفرین داخلی توان رقابت را از دست داده و در مدت کوتاهی ادامه فعالیت آنها متوقف میشود. در این مواقع اگر کارآفرین حمایت نشود نمیتوان انتظار داشت کارآفرینی و ایجاد « SMEها » در کشور توسعه یابد.
مهمترین آثار توسعه کارآفرینی، افزایش نوآوری، ارتقای سطح فنّاوری، افزایش تعداد ثبت اختراعات و ابداعات، تولید دانش فنی، ایجاد اشتغال و SMEها، تولید و توزیع درآمد در سطح جامعه است که در نتیجه میتواند افزایش ثروت ملی را در برداشته باشد. کدام سرمایه گذاری میتواند در این حد آثار مثبت اجتماعی و اقتصادی از خود باقی گذارد. در این خصوص لازم است تا از تجربه ارزنده دنیا با توجه نیروهای مساعد فراوان در کشور بخوبی استفاده و با جدیت برای توسعه کارآفرینی برنامه ریزی نمود.
موفق و سربلند باشید
.