سفارش تبلیغ
صبا ویژن
وبلاگ اطلاع رسانی بهاریون، فرهنگی اجتماعی اقتصادی ورزشی
پیام مدیریت وبلاگ :
با سلام خدمت شما بازدیدکننده گرامی ، به این وبلاگ خوش آمدید . لطفا برای هرچه بهتر شدن مطالب این وبلاگ ، ما را از نظرات و پیشنهادات خود آگاه سازید و به ما در بهتر شدن کیفیت مطالب وبلاگ یاری رسانید .

rss

درباره ما


قالب میهن بلاگ تقویم جلالی

موضوعات مطالب
آرشیو مطالب

آمار و امکانات

لندن-آن دورتر یکی دستش را به قاب بالای دستگاه اشعه ایکس تکیه داده و خیره به ما می نگرد.دنبال علت این نگاهها هستم وناخودآگاه به لپ تاپی که از توی ساک درآورده ام وکمربند،ساعت، انگشتر و حتی کارت شناسایی ام که به درخواست مامور حالا در داخل سبد و درانتظار کنترل با اشعه است می نگرم.

اینجا همه چیز درست است ،این را از نگاه مردی که آن طرف دستگاه ایستاده درمی یابم اما همچنان نگاه مرد در محل تفتیش سنگینی می کند.

مرد جلو می آید و به انگلیسی از ملیتم می پرسد . می گویم ایرانی هستم و به فارسی شیرین می گوید "خوش آمدی از کدام شهر هستی؟" حالا علت نگاهش را می فهمم.

دانشجوی رشته حسابداری است و از کوچه منوچهری تهران یکراست آمده تا درسش را ادامه بدهد. نام روی کارتش را می خوانم محمد ... و می افزاید : اینجا چطور است ؟ می گویم ظاهرا که همه چیز مرتب است و هر کسی کار خودش را می کند .

در پاسخ می گوید : اولش همه چیز جذاب است اما بعد چند روز اینجا برایت عادی می شود و به همه چیز عادت می کنی همه چیز به غیر از دلتنگی که نمی توانی برای رفع آن کاری کنی .

محمد می افزاید: می خواستم برای مدت طولانی بعد از درسم اینجا بمانم اما نمی شود ، مشابه تمام امکانات اینجا در تهران هم هست و شیوع استفاده از برخی وسایل الکترونیکی و اینترنتی درتهران به مراتب بهتر از اینجاست ولی هیچ کدام از اینجا نمی تواند اثرات دلتنگی را درمن از میان ببرد.

از محمد می پرسم " اینجا با کاور زرد و لباس فرم چه می کند ؟ " می گوید : در دانشگاه ما آمدندوگفتند برای المپیک نیروی داوطلب می خواهند تا تمام کارهای امنیتی و هدایت افراد را به آنها بسپارند و من هم قبول کردم وحالا اینجا هستم.

محمد درمورد کاراختصاصی اش دراین ایستگاه گشت و بازرسی مجاور مجموعه ورزشی اکسل لندن می گوید:برای کارداوطلبانه راهنمایی و حفاظت از المپیک، ستادی تشکیل شده و در قالب آن 70 هزار نفر این وظیفه را بر عهده گرفته اند.

وی که 33ساله است می افزاید: وقتی می خواستم برای این کار داوطلب شوم ابتدا برای اینکه ایرانی بودم کمی تحقیق کردندواینطور که حتی از دیگر دوستان ایرانیم در مورد من تحقیق کرده بودند و بعد از این مراحل اجازه دادند که وارد این کار شوم .

محمد افزود:بسته به وظیقه ای که هر کسی دراین مجموعه بزرگ دارد آموزش های لازم داده شد و در پایان هر دوره هم از شاگردان همان دوره امتحان به عمل آمده و خود من برای ایستادن بر سر این دستگاه اشعه ایکس سه دوره جداگانه را گذرانده ام.

وی گفت : نسبت به کاری که دراین مجموعه بر عهده داری باید دوره های لازم را گذرانده باشی و حضور در این فعالیت داوطلبانه در کارنامه و سوابق درج می شود تا بعدها در هنگام کاریابی بتوانی از آن بهره ببرید.

حسن مامور دیگری که در میدان راسل به همراه برادرش مشغول فعالیت است لهجه جنوبی دارد و بعدها با دیدن برادرش که در مقامی ارشد تر در همین گروه داوطلبان عضویت دارد فهمیدم اصلیتش کرمانشاهی است اما چند سال زندگی در آبادان رویش تاثیر گذاشته وبا همان خونگرمی محال است وقتی رد می شود ترا به نشستن بر روی صندلی دعوت نکند.

حسن می گوید: من در حال خواندن رشته رایانه هستم و برای حضور در این کار دعوت شده ام و خوشحالم که دراینجا با کلی ایرانی آشنا می شوم .

حسن با مهربانی می گوید : شماره ام را بنویسید هر کاری داشته باشید یک زنگ بزنید اگر بتوانم حتما کمک می کنم.

ازاو می پرسم که در خلال آموخته های قبل از آغاز به کار در گروه داوطلبان چه چیزهایی در اولویت قرار داشته است ؟ می گوید : اینجا به ما تاکید کرده اند تا لبخند از لبمان دور نشود و همه را به درستی و با احساس مسوولیت راهنمایی کنیم و البته لحن سخنان ما هم خیلی خوب باشد.

حسن می گوید : تصور می کنم این نکات از سوی تمامی اعضای گروه شامل نوجوان 14 ساله تا پبرمرد و پیرزن 70 ساله هم رعایت می شود .

حسن می افزاید: ما یک مرکزاخذ گزارشهای مردمی داریم با یک شماره خاص که در جلسات پایان ساعت کاری بارها اعلام کرده اند که این شکایتها به دقت دنبال می شود وخلاصه همه آمده اند تا کارشان را درست انجام بدهند.

ناصر دیگر ایرانی فارغ التحصیل دانشگاه آزاد اسلامی است که در بخش ورودی سالن بوکس مسوولیت هدایت ورزش دوستان و کارکنان رسانه ها را برعهده دارد .

ناصر در فرصت کوتاه آشنایی از میان خبرنگاران اعزامی چند هم دانشگاهی پیدا می کند و با آنها گرم گرفته و درهمین چند دقیقه می خواهد از حال و روز همه آشنایانش در دانشگاه آگاه شود ، غم غربت است و فرصت بودن با هم دوره ای هایش بسیار اندک است.

ناصر در مورد علت داوطلب شدنش در طرح المپیک می گوید : اینجا تجربه حرف اول را می زند و بسیاری همچون من فرصت را برای افزایش تجربه بسیار غنیمت شمردیم و وارد این کار شدیم .

به گفته وی اینجا هر روز جلسه می گذارند ودرخلال کار عادی آموخته ها و نکات جدید را به داوطلبان منتقل می کنند تا کاری که از نظر آنها اشتباه است دوباره از سوی داوطلب تکرار نشود.

ناصر در مورد تقسیم بندی داوطلبان می گوید:هرداوطلب وظیفه خاصی بر عهده دارد و بنا به وظیفه اش لباس فرم خاصی برایش تعریف شده که باید بپوشد.

وی درمورد لباسها می گوید : لباسها به سرعت تهیه شد اما به لحاظ جنس بد آنها باید بلافاصله بعد از رسیدن به خانه دوش بگیریم و این لباسهای غیر نخی را از تنمان دور کنیم.

ناصر می افزاید:تاکنون چندین بار بحث در مورد امکان دخالت ارتش و دیگر ارگان های قانونی به طور مستقیم در مطبوعات طرح شده و از این بحثها هم مقداری پول حیف و میل شده اما به هر حال این کار به عهده یک گروه امنیتی خصوصی است و ارتش در برخی نقاط حساس وارد شده و نقش عمده ای ندارد.

به گفته وی دراولین تجربه به این سطح گروه داوطلبان نشان داده اند که می توانند به خوبی از انجام وظیقه شان برآیند و این تجربه روز به روز بهتر می شود.

دیرهنگام وقتی با کوله باری از خستگی خبر باید محل سالنهای ورزشی را ترک کنیم در آخرین محل خروجی از هر مجموعه یک یا دو داوطلب بر روی چهار پایه بزرگی نشسته و با بلند گوی دستی به جمعیتی که می آیند می گوید : خیلی خوب همه بگویید : "هوم ! هی ! " و صدای جمعیت را می شنوی که با همه خستگی خودشان همین صداها را در می آورند و همین شوخی ها در پایان کار، خستگی را از تن آنها به در می کند.

گزارش: ایرنا


قشم آنلاین

انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس